داراکخانه گنجخانه محلی که کلیه غنایم و اموال پس از تقسیم و توزیع بین ذوی الحقوق در آنجا جمع میشد خزانه کل مملکت در عهد خلفا: (و هر روز هزار درم از مال خود بصدقه دادی نه از بیت المال، نره آلت رجولیست. یا بیت المالجی (المالچی)، کسی که از طرف سلطان متصدی بیت المال بود، کسی مه از طرف سلطان مسئول نگهداری اموال غایبان و یتیمان بود حاکم امور مجهول المالک (بقول تذکره الملوک در عهد صفویه قاضی رسما این سمت را داشته)
داراکخانه گنجخانه محلی که کلیه غنایم و اموال پس از تقسیم و توزیع بین ذوی الحقوق در آنجا جمع میشد خزانه کل مملکت در عهد خلفا: (و هر روز هزار درم از مال خود بصدقه دادی نه از بیت المال، نره آلت رجولیست. یا بیت المالجی (المالچی)، کسی که از طرف سلطان متصدی بیت المال بود، کسی مه از طرف سلطان مسئول نگهداری اموال غایبان و یتیمان بود حاکم امور مجهول المالک (بقول تذکره الملوک در عهد صفویه قاضی رسما این سمت را داشته)
میان ملتهای مختلف. میان مردم سرزمینهای مختلف. - مجمع بین الملل یا انترناسیونال (از فرانسه) ، نام چند مجمع بین المللی که سوسیالیستها و سازمانهای کارگری بمنظور هماهنگ ساختن سیاست خود برپا کردند. بین الملل اول مجمع بین المللی کارگران بود که در 1864 میلادی توسط کارل مارکس در لندن تشکیل شد. منظور از تشکیل این مجمع آن بود که کارگران جهان را برای اجرای هدفهائی که در مانیفست کمونیست (1848 میلادی) تشریح شده بود متحد سازد. اختلافاتی که در این مجمع بروز کرد باعث انحلال آن گردید (1874 میلادی) در 1889 میلادی بین الملل دوم مرکز خود را در بروکسل برقرار کرد. اغلب احزاب سوسیالیست جهان در این مجمع نمایندگانی داشتند این مجمع نیز با اختلافاتی روبرو شد. و بالاخره در جنگ جهانی اول منحل گردید. انقلاب بلشویکی (1917 میلادی) بین الملل سوم یا کمینترن را در مسکو تشکیل داد که در 1943 میلادی منحل شد. کوششهایی که توسط تروتسکی برای تأسیس بین الملل چهارم در مکزیک بعمل آمد (1937 میلادی) به نتیجه نرسید و اهمیت زیادی نیافت. (از دائره المعارف فارسی). - بین الملل خصوصی، حقوق...، قسمتی از علم حقوق است که روابط میان افراد ملت را با افراد خارجی معین کند. (بین الملل خصوصی دکتر معظمی). - بین المللی، آنچه مشترک بین ملتهای مختلف است: کنگرۀ بین المللی خاورشناسان. - جنگ بین المللی. رجوع به همین ترکیب شود. - زبان بین المللی، زبانی که مورد تکلم همه ملتها باشد (تاکنون چند زبان را بدین عنوان پیشنهاد کرده اند ولی هیچیک توفیق نیافته است مانند اسپرانتو)
میان ملتهای مختلف. میان مردم سرزمینهای مختلف. - مجمع بین الملل یا انترناسیونال (از فرانسه) ، نام چند مجمع بین المللی که سوسیالیستها و سازمانهای کارگری بمنظور هماهنگ ساختن سیاست خود برپا کردند. بین الملل اول مجمع بین المللی کارگران بود که در 1864 میلادی توسط کارل مارکس در لندن تشکیل شد. منظور از تشکیل این مجمع آن بود که کارگران جهان را برای اجرای هدفهائی که در مانیفست کمونیست (1848 میلادی) تشریح شده بود متحد سازد. اختلافاتی که در این مجمع بروز کرد باعث انحلال آن گردید (1874 میلادی) در 1889 میلادی بین الملل دوم مرکز خود را در بروکسل برقرار کرد. اغلب احزاب سوسیالیست جهان در این مجمع نمایندگانی داشتند این مجمع نیز با اختلافاتی روبرو شد. و بالاخره در جنگ جهانی اول منحل گردید. انقلاب بلشویکی (1917 میلادی) بین الملل سوم یا کمینترن را در مسکو تشکیل داد که در 1943 میلادی منحل شد. کوششهایی که توسط تروتسکی برای تأسیس بین الملل چهارم در مکزیک بعمل آمد (1937 میلادی) به نتیجه نرسید و اهمیت زیادی نیافت. (از دائره المعارف فارسی). - بین الملل خصوصی، حقوق...، قسمتی از علم حقوق است که روابط میان افراد ملت را با افراد خارجی معین کند. (بین الملل خصوصی دکتر معظمی). - بین المللی، آنچه مشترک بین ملتهای مختلف است: کنگرۀ بین المللی خاورشناسان. - جنگ بین المللی. رجوع به همین ترکیب شود. - زبان بین المللی، زبانی که مورد تکلم همه ملتها باشد (تاکنون چند زبان را بدین عنوان پیشنهاد کرده اند ولی هیچیک توفیق نیافته است مانند اسپرانتو)
پایخانه. (غیاث). بیت الفراغ. کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای. دارالحدث. مستراح. آفتابه خانه. ادب خانه. آبخانه. جای ضرور. قدم جا. آبشتگاه. آبستگه. آبستگاه: بود شعر هرکس که خالی ز لطف مبر نام او را که بیت الخلاست. کمال اسماعیل (از آنندراج)
پایخانه. (غیاث). بیت الفراغ. کنایه از متوضا و طهارتخانه و طهارت جای. دارالحدث. مستراح. آفتابه خانه. ادب خانه. آبخانه. جای ضرور. قدم جا. آبشتگاه. آبستگه. آبستگاه: بود شعر هرکس که خالی ز لطف مبر نام او را که بیت الخلاست. کمال اسماعیل (از آنندراج)
بیت انتخابی و بهتر. (غیاث) (بهار عجم). کنایه از بیت منتخب و گزیده است. (آنندراج). شاه بیت. بیتی که در غزل از دیگر ابیات برتر و بهتر باشد: شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست آفرین برنفس دلکش و لفظ سخنش. حافظ. خالش میان ابرو الحق بجا فتاده بیت الغزل نشانی از انتخاب دارد. کلیم (از آنندراج). رجوع به بیت القصیده شود
بیت انتخابی و بهتر. (غیاث) (بهار عجم). کنایه از بیت منتخب و گزیده است. (آنندراج). شاه بیت. بیتی که در غزل از دیگر ابیات برتر و بهتر باشد: شعر حافظ همه بیت الغزل معرفتست آفرین برنفس دلکش و لفظ سخنش. حافظ. خالش میان ابرو الحق بجا فتاده بیت الغزل نشانی از انتخاب دارد. کلیم (از آنندراج). رجوع به بیت القصیده شود
قسمی مرغابی. (از المرصع) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طیور و ماهی و هر آنچه با آب الفت دارد و در آن زندگانی میکند و آن را بی الف و لام ’بنت ماء’ نیز گویند. و در جمع بنات الماء گویند. (از المرصع) ، قطع شدن (مایع از جریان). (فرهنگ فارسی معین). چون بند آمدن آب و خون و جز اینها، سد شدن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). بسته شدن. چون بند آمدن راه عبور و مرور، موقوف شدن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، متوقف شدن: باران بند آمد. (فرهنگ فارسی معین) ، حبس شدن نفس. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده) ، در بیت زیر ظاهراً مقید شدن است: گرنه خاقانی مرا بند آمدی دست بر خاقان و خان افشاندمی. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 805)
قسمی مرغابی. (از المرصع) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). طیور و ماهی و هر آنچه با آب الفت دارد و در آن زندگانی میکند و آن را بی الف و لام ’بنت ماء’ نیز گویند. و در جمع بنات الماء گویند. (از المرصع) ، قطع شدن (مایع از جریان). (فرهنگ فارسی معین). چون بند آمدن آب و خون و جز اینها، سد شدن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). بسته شدن. چون بند آمدن راه عبور و مرور، موقوف شدن. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین) ، متوقف شدن: باران بند آمد. (فرهنگ فارسی معین) ، حبس شدن نفس. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده) ، در بیت زیر ظاهراً مقید شدن است: گرنه خاقانی مرا بند آمدی دست بر خاقان و خان افشاندمی. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 805)